چرا اسکندر بر سر قبر کورش گریه کرد

چرا اسکندر بر سر قبر کورش گریه کرد

چرا اسکندر بر سر قبر کورش گریه کرد کوروش دوم که با نام کوروش بزرگ یا کوروش کبیر نیز شناخته می‌شود، بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که به مدت ۳۰ سال، در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت می‌کرد. کوروش در استوانهٔ خود خودش را […]

چرا اسکندر بر سر قبر کورش گریه کرد

کوروش دوم که با نام کوروش بزرگ یا کوروش کبیر نیز شناخته می‌شود، بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که به مدت ۳۰ سال، در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت می‌کرد.

کوروش در استوانهٔ خود خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش‌پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی می‌کند. به گفتهٔ هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌است و به‌جز کتسیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا، دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می‌دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند که رواج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه‌مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه‌ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند.
اسکندر مقدونی در زمان داریوش سوم در لشکر کشیهای خود به آسیا، به سرزمین هخامنشیان حمله کرد و سبب شکست سپاهیان ایران شد.> در بهار( ۳۳۴ پ.م) اولین نبرد اسکندر مقدونی که نبرد گرانیک یا گرانیکوس نام داشت، با ایرانیان در حوالی آسیای صغیر به نام رخ داد. اسکندر برای ورود آسیای صغیر از بغاز داردانل گذشته عبور کرد. در کنار رود گرانیک که به دریای مرمره می ریزد این نبرد اتفاق افتاد. سالیان سال، درگیری میان پارس و یونان ادامه داشت. حملهء اسکندر عامل و باعث نقطهء اوج این اختلاف ها بود. عصری که به این ترتیب پایان می گرفت چیزی حدود سیصد سالی طول کشیده بود.

اسکندر مقدونی کسی که با حمله خود به ایران تخت جمشید را به آتش زد و جنایت های بسیار نمود. وقتی برای خراب کردن مقبره کوروش رفت.

با کتیبه ای مواجه شد که با خواندن آن به گریه افتاد و از خراب کردن مقبره کوروش کبیر منصرف شد!

 

علت گریه کردن  ( متن شعر زیر بود) که باعث گریه اسکندر شد

ای آنکه بر خاک من می گذری…

بدان و آگاه باش که پای بر خاک کسی نهاده ای که در تمام زندگی نگاهبان نیکی بوده و جز به اندیشه و گفتار و کردار نیک با کسی رفتار نکرده است! بدان شهریاری من موجب آزار هیچ انسان بیگناهی نشده…

بدان که سرزمین پارس بسیار گسترده بوده و در تمام این گستره هیچکس توان زورگویی بر ناتوانی را نداشته! بدان که ارتش من ارتش رهایی بخش همه انسان های ستمدیده بوده و …

من بدون چشم داشت به تاج و تخت و دارایی آنها همواره یار و پشتیبانشان بودم! پس به پاس نیکویی های من این وجب خاک را بر من ببخش…😢 😢

آیا از مطلب بالا راضی هستید؟

نظرات + سوالات خودتان را ارسال کنید

پشتیبانی سایت